دهی است از دهستان پساک__وه بخش کلات شهرستان دره گز. در 17هزارگزی جنوب خاوری دره گز واقع است. دره و معتدل است، 162 تن سکنه دارد از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پساک__وه بخش کلات شهرستان دره گز. در 17هزارگزی جنوب خاوری دره گز واقع است. دره و معتدل است، 162 تن سکنه دارد از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرادف چرم گور و چرم گوزن. (از آنندراج). کنایه از زه کمان. (آنندراج) : بپولاد شمشیر و چرم کمان بسی زور بازو نمود آسمان. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم گور و چرم گوزن شود، اگر از ’چرم کمان’ ذات کمان مراد باشد باعتبار آنکه عمده در آن پی است و آن در حال لزوجت و انعطاف و عدم شکست قریب بچرم بود، هم وجهی است، گو که بسیار بعید باشد. (آنندراج)
مرادف چرم گور و چرم گوزن. (از آنندراج). کنایه از زه کمان. (آنندراج) : بپولاد شمشیر و چرم کمان بسی زور بازو نمود آسمان. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم گور و چرم گوزن شود، اگر از ’چرم کمان’ ذات کمان مراد باشد باعتبار آنکه عمده در آن پی است و آن در حال لزوجت و انعطاف و عدم شکست قریب بچرم بود، هم وجهی است، گو که بسیار بعید باشد. (آنندراج)
نام بقعه و تکیه و مزار چهل تن درویش واقع در میان تکیۀ خواجه حافظ و تکیۀ هفت تنان بشیراز. کریم خان زند عمارت و سه دیوار و حصار از آجر و گچ دور این چهل قبر بساخت و فرهاد میرزا پسر عباس میرزای ولیعهد بسال 1257 ه. ق. چهل سنگ تراشیده بر آن چهل مزار نصب نمود. (از فارسنامۀ ناصری ص 159)
نام بقعه و تکیه و مزار چهل تن درویش واقع در میان تکیۀ خواجه حافظ و تکیۀ هفت تنان بشیراز. کریم خان زند عمارت و سه دیوار و حصار از آجر و گچ دور این چهل قبر بساخت و فرهاد میرزا پسر عباس میرزای ولیعهد بسال 1257 هَ. ق. چهل سنگ تراشیده بر آن چهل مزار نصب نمود. (از فارسنامۀ ناصری ص 159)
شرع. (دهار). شرعه. قنب. قناب. (منتهی الارب). وتر. رودۀ تابیده که بر کمان بندند و به خاصیت ارتجاعی آن تیر را پرتاب کنند: امیر به ترکی مرا گفت زه کمان جدا کن و بر پیل رو و از آنجا بر درخت پیلبان را به زه کمان بیاویز. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458)
شِرْع. (دهار). شِرْعه. قُنْب. قِناب. (منتهی الارب). وتر. رودۀ تابیده که بر کمان بندند و به خاصیت ارتجاعی آن تیر را پرتاب کنند: امیر به ترکی مرا گفت زه کمان جدا کن و بر پیل رو و از آنجا بر درخت پیلبان را به زه کمان بیاویز. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458)